به گزارش رهام خبر، خلیج فارس از دیرباز تاکنون مرکز ثقل صادرات سرزمین ایران بوده است. این پهنه‌ نیلگون، روزگاری با مرواریدهای سپیدش دل صیادان را شاد می‌کرد و امروز با ذخایر طلای سیاه و گاز در ژرفای خود، نیرویی نو به ایران بخشیده است. منطقه‌ بهرگان در استان بوشهر، از قطب‌های مهم صادراتی کشور به‌شمار می‌آید و سهمی بنیادین در توسعه‌ ایران امروز دارد. با سفر به این منطقه‌ راهبردی، گزارشی تاریخی ـ توصیفی پیش روی خوانندگان قرار داده‌ شده است.

منطقه‌ بهرگان و امام حسن امروزی که در متون تاریخی از آن با نام «سینیز» یاد شده است، از کهن‌ترین مراکز تمدنی و بازرگانی در شمال خلیج فارس و استان بوشهر به‌شمار می‌رود. این ناحیه، در طی قرن‌ها از دوران ساسانیان تا امروز، بارانداز کالاهای تجاری و کانون تبادلات فرهنگی و اقتصادی بوده است.

در گذشته، سینیز مهد بافندگی و پارچه‌بافی، به‌ویژه در تولید کتان و منسوجات مرغوب بود. در منابعی همچون صوره‌الارض ابن‌حوقل، احسن‌التقاسیم مقدسی، مسالک و ممالک اصطخری و حدود العالم از «پارچه‌های کتانی سینیزی» به‌عنوان کالایی ممتاز، نرم و باکیفیت یاد شده است؛ کالایی که در بازارهای جهان اسلام شهرتی فراگیر داشت. در دوره‌ اسلامی، تخم کتان از مصر وارد می‌شد و در سینیز به کشت می‌نشست. این منطقه افزون بر مسجد جامع و بازار، دارای آب‌انبارها، نخلستان‌ها و میوه‌های گرمسیری مرغوبی بود که تکرار نام آنها در متون تاریخی، گواه رونق زندگی در آن دوران است. نامی که حالا با نفت عجین شده است. 

بهرگان؛ دروازه‌ نفتی ایران

در هوای دل‌انگیز نخستین روزهای آذر ۱۴۰۴، هنگامی که هواپیما در فرودگاه کوچک بهرگان فرود آمد، نخستین تصویر، اثری از شکوه تاریخی این منطقه در ذهن متبادر می‌کرد. فرودگاهی با امکاناتی اندک و مجتمعی مسکونی برای کارکنان نفت، یادآور زندگی کارکنان اقماری صنعت نفت در دریا و ساحل بود. با این حال، گفت‌وگوهای صمیمی بین کارکنان فرودگاه و کارکنان نفت، نوایی از همدلی و روحیه‌ای قدیمی را زنده می‌کرد؛ همان حس آشنای «شرکت – شهر»های آبادان و مسجدسلیمان.

در بعدازظهر دوشنبه سوم آذر سفر دریایی به مقصد پایانه شناور صادراتی (FSU) خلیج فارس آغاز شد؛ سفری پنج ساعته با شناور که امواج آرام و گاه خروشان، تصویری افسونگر از شکوه دریا می‌ساختند. حضور کارکنان صنعت نفت بر عرشه شناور با لباس‌های قرمز و آبی متحدالشکل، نظمی نظامی‌گونه به فضا می‌داد؛ گویی نیروهای حافظ اقتصاد ملی در دل دریا حضور داشتند.

هم‌کلامی با افسر و خدمه‌ شناور، فرصتی ارزشمند بود تا از نزدیک دشواری‌های زندگی و کار در دریا را ببینم؛ دریایی که در عین بخشندگی، خصلتی سخت و بی‌رحم نیز دارد. آنان از شب‌های پر اضطراب، روزهای پرکار و دلبستگی‌شان به این شغل گفتند.

افسر با شوق نقشه سواحل خلیج فارس را از خارک تا قشم، کیش و هرمز پیش رویم گشود و از تجربه‌های خود گفت؛ لحظه‌ای که مرا به یاد دریانورد بزرگ «سلیمان سیرافی» در قرن چهارم هجری قمری انداخت. همان‌گونه که او روزگاری برای تجارت با چین و هند دل به دریا می‌زد، امروز نیز فرزندان شرکت نفت فلات قاره برای خدمت به میهن، موج و توفان را به جان می‌خرند.

پایانه شناور صادراتی (FSU)؛ نقطه پرگار صادرات ایران

با غروب آفتاب و پدیدار شدن ماه تابان به جای خورشید، شناور به نزدیکی پایانه غول پیکر صادراتی خلیج فارس رسید. عرشه‌ای که ۳۳۷ متر طول، ۶۰ متر عرض، ۳۳ متر ارتفاع و بیش از ۵۱۴۰۰ تن وزن دارد و نمادی از توانمندی صنعتی نفت در گستره دریا است. از این نقطه، حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت ذخیره، و راهی بازارهای جهانی می‌شود.

با گذر از پله‌های فلزی شناور، عرشه‌ سبزرنگ پایانه، زیر نور ماه، جلوه‌ای رؤیایی داشت؛ ماه در آسمان و آب‌های نیلگون زیر پا، دوگانه‌ای از اضطراب شب و آرامش در دل دریا را با هم داشت.

به محض ورود به پایانه، نخستین اقدام کارکنان اچ‌اس‌ئی ارائه آموزش‌هایی درباره‌ قوانین کاری در سازه‌های صنعتی و رعایت استانداردهای ایمنی بود تا در صورت وقوع هرگونه حادثه، بتوانیم به سمت محل تجمع هدایت و از کشتی خارج شویم.

هم‌نشینی با کارکنان پایانه‌ خلیج فارس و شنیدن دغدغه‌ها، آرمان‌ها و مشکلات آنان، تجربه‌ای فراتر از کار صنعتی بود. به گفته‌ آنها، این پایانه در دوران تحریم و جنگ ۱۲ روزه، لحظه‌ای تعطیل نشد و کار حتی در سخت‌ترین شرایط نیز جریان داشت. 

افزون بر این، اقامت چندساعته در عرشه‌ شناور بزرگ صادراتی خلیج فارس و مشاهده‌ نظم و دیسیپلین کاری کارکنان از مراقبت، تعمیر تجهیزات و اتاق کنترل گرفته تا تلاش شبانه‌روزی برای تضمین کیفیت و ایمنی صادرات نفت نشان از عزم و اراده‌ مردان سخت‌کوش صنعت نفت در دل دریای خلیج فارس را در ذهنم تداعی می‌کرد.

طلوع خورشید و درخشش نور بر آب‌های نیلگون، فرصتی دست داد تا این سازه‌ عظیم صنعتی را در روشنایی روز مشاهده کنم و به‌حق می‌توان ادعا کرد که این پایانه، ادامه‌دهنده میراث تاریخی تلاش ایرانیان در عرصه تولید و صادرات در قلب خلیج فارس است.

سکوی نفتی سروش؛ مروارید زرد خلیج فارس

سکوی نفتی سروش در فاصله‌ای حدود شش کیلومتر از پایانه صادراتی خلیج فارس واقع شده است و حدود ۴۰ دقیقه مسیر دریایی تا آنجا فاصله دارد. این سازه عظیم پس از انقلاب، با وجود خسارات فراوانی که در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق متحمل شد، مسیر فعالیت خود را ادامه داد. در سال ۱۳۷۸ قرارداد توسعه میدان سروش به امضا رسید و همکاری میان شرکت شِل و متخصصان ایرانی سبب ارتقای توان فنی و بهره‌وری این سکوی نفتی شد. امروزه این سکو همچون گوهری زرد بر پهنه آبی خلیج فارس می‌درخشد.

کارکنان این سکو، مهربان و پرتلاش، با نظم و روحیه‌ای گروهی به نظر می‌آمدند. زندگی جمعی، علاقه به هنر و خلاقیت از خوشنویسی روی چوب تا گُل‌کاری در دل فلز در رفتار و گفتارشان نیز آشکار بود. همین روحیه، کار طاقت‌فرسای حفاری و استخراج نفت از عمق دریا را آسان‌تر می‌کرد. آنان خود را خانواده‌ای بزرگ می‌دانستند؛ خانواده‌ای به نام سروش.

در واحد تعمیرات مکانیک، کارکنان پرتلاش سروش تمام قطعات خرابی را خود تعمیر می‌کردند و وقتی یکی از آنها در پاسخ به پرسشی از کمبودها در چنین شرایطی قرار گرفت با دست‌های سیاه و روغنی و آچاری در دست گفت: سکوی نفتی سروش خودکفاست. همین جمله، چکیده‌ تلاش آنان بود؛ گویی سردی فلز در برابر گرمای اراده‌ مردان دریا کم‌رنگ می‌شود؛ لبخندشان، در محیط کارگاه  امضای عشق به میهن بود.

با نزدیک شدن به غروب آفتاب، باید مسیر ۱۱۰ کیلومتری سکوی سروش تا بهرگان را با شناور طی می‌کردم. در طول مسیر که دریا گاه آرام و گاه با تکانه‌های شدید همراه بود، کارکنان از سختی رفت‌وآمدشان در طول سال‌ها زندگی اقماری سخن گفتند؛ گفت‌وگویی که حکایت از دلتنگی‌ها، فشار کار و صبوری‌شان داشت، اما تمام سخنانشان در یک جمله خلاصه می‌شد:«صدای ما شنیده شود.»

این کارکنان دریایی صنعت نفت همان‌هایی‌اند که نفت را از ژرفای دریا بیرون می‌کشند تا کشورمان همچنان بر مدار توسعه و اقتدار بماند. مردانی که با وجود دوری از خانواده، دشواری دریا، کمبود امکانات و زندگی اقماری، در خدمت به وطن ایستاده‌اند.

روز آخر سفر و در مسیر بازگشت به فرودگاه بهرگان، این بار تصویری جامع‌تر از زندگی اقماری و سکونت موقت شهری کارکنان در ذهنم شکل گرفته بود؛ تصویری که با نگاه‌های خندانِ سرشار از اشتیاق آنها برای دیدار با خانواده همراه بود. کار حفاری و استخراج در دریا و زندگی اقماری، وجهه مشترک کارکنان دریایی صنعت نفت است؛ شرایطی که در کنار توان و اراده آهنین، نیازمند عزمی راسخ برای تداوم کار است، به شرط آنکه صدایشان شنیده شود.

یونس صادقی

کد مطلب ۱۰۱۵۴۳۷

لینک کوتاه :
اشتراک گذاری :